درباره ی یک بخش از پلیس لس آنجلس در منطقهی ساختگی “فارمینگتون” (به اختصار فارم یا مزرعه) است که از یک کلیسای متروکه به عنوان پاسگاه استفاده میکنند. در این حوزه یک گروه از کاراگاهان وجود دارند که به گروه ضربت معروف هستند. یک یگان ضد فعالیتهای گنگستری که از بخش CRASH پلیس رمپارت الهام گرفته شدهاند…
جهت دانلود سریال The Shield 2002 دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
از زمانی که The Shield تمام شد، برنامه های تلویزیونی زیادی را تماشا نکردم، و دیگر هرگز با همان فداکاری و عدم نگرش انتقادی تماشا نکردم. بعد از The Shield، نمیتوانستم به تماشای برنامههای هفتهای با مشکل برگردم، چه پلیسهای فوقالعاده و اخلاقاً عالی که هر قسمت یک جرم را حل میکنند (CSI، Criminal Minds، The Mentalist، و غیره). ) یا یک قهرمان جوان بی میل که هیولاها را می کشد (Buffy The Vampire Slayer، Supernatural و غیره). من به طرحریزی طولانیمدت، شخصیتهای پویا که دائماً تغییر میکنند، روایتهای پیچیده که بهطور ارگانیک توسعه مییابند، و انتقادهای قاطع از جامعه، نژاد، جنسیت، قدرت، سیاست، روابط خانوادگی و موارد دیگر، عادت کردم. بله، من حتی به تیرگی، بدبینی زیاد و امتناع از ارائه راه حل های ساده به بینندگان برای مشکلات پیچیده عادت کردم. از این نظر، سپر کمتر یک نمایش تلویزیونی متعارف است و بیشتر یک رمان در فرم بصری، داستانی طولانی، با دقت طرحریزی شده، مملو از مراقبهها و بینشهایی درباره طبیعت انسان، و آیینهای برای زمانه ماست.
داستان حول محور Vic Mackey و سایر اعضای تیم Strike می چرخد، یک واحد ویژه LAPD که با خم کردن قانون تا آنجا که ممکن است بدون شکستن آن، با جنایات خیابانی برخورد می کند. اما پس از آن دیوید آسودا، کاپیتان جدید، به حوزه آنها می رسد و خواستار آمار جرم و جنایت بهتر است. آسودا یک پلیس با جاه طلبی های سیاسی است و پاکسازی جنایت او تنها اولین قدم در راه شهردار شدن است. این باعث میشود که تیم Strike شروع به استفاده از روشهای غیرقانونی برای کنترل جنایت در منطقه خود کند، که از قضا باعث میشود Aceveda با کاشت یک جاسوس در گروه خود، شروع به تحقیق در مورد آنها کند. وقتی از این موضوع مطلع می شوند، هم تیمی خود را اعدام می کنند و آن را پنهان می کنند. این اکشن در تمام 89 قسمت سریال طنین انداز می شود. تیم اعتصاب برنامه ریزی بازنشستگی زودهنگام خود را با دزدی از مجرمان ارمنی، مقابله با خیانت ها، تلاش مکرر برای نجات خود، درگیری با امور داخلی، کشف فساد، ایجاد متحد با جنایتکاران و آژانس های فدرال و صرفاً تلاش برای حل مشکلات آنها آغاز می کند. زندگی شخصی.
هر شخصیتی بسیار دلتنگ شده است، زیرا صرف نظر از اینکه چقدر فاسد، شرور یا ماکیاولیستی هستند، آشکارا مورد علاقه نویسندگان بوده اند. بهجای شخصیتهای استوک، انسانهایی با شخصیتهای متمایز، رویاها، انگیزهها، ترسها، جهانبینیهای متفاوت، شیوههای عملکرد و سطوح مختلف اخلاقی داریم. دیدن صحنههایی که ویک مکی صریح و زورگو به اشتراک میگذارد با آسودای ظریف و مکر، همیشه جذاب بود. یا برای مقایسه رویکرد کارآگاه کلودت از طریق کتاب به اخلاقیات با فلسفه ویک برای هدفها توجیه ابزارها. یا برای مقایسه روش های مترقی اما غیرمحبوب کاپیتان مونیکا رالینگ با روش های رسانه پسند آسودا. یا تلاش های ویک برای رستگاری با دوست خوبش شین که به سمت فساد رو به پایین است. یا فقط می توانید مجذوب مبارزات شخصی شخصیت ها شوید: نبرد افسر جولین با همجنس گرایی سرکوب شده اش. ناهنجاری اجتماعی کارآگاه داچ و ناتوانی او در محبوب شدن علیرغم اینکه یک پلیس لعنتی خوب است، مسلماً بهتر از ویک. یا I.A. نبرد خود ستوان جان کاوانا برای باقی ماندن یک پلیس خوب و در عین حال اجازه می دهد که وسواس او ویک را به جنایتکاری که از آن نفرت دارد تبدیل کند. من می توانم یک صفحه کامل بنویسم و فقط شخصیت های جذاب نمایش را لیست کنم. و من حتی به شرورها اشاره نکردم: آنتون میچل، که تلاشش برای به دست گرفتن قدرت در لس آنجلس بر یکی از بهترین فصل های سریال تسلط داشت. یا شرور آخر سریال، تاجر Pezuela و شبکه باج خواهی او. هنوز هم بهترین شرورهای نمایش تمایل به پلیس دارند: ویک، کاوانا، آسودا، شین و غیره. از طریق آنها ما چشم اندازی گسترده از جامعه معاصر و همچنین مطالعات نافذ اخلاق را دریافت می کنیم. فصل 3 که به طور غیرقابل قبولی یکی از ضعیفترین بخشهای سریال در نظر گرفته میشود، بدون شک بهترین مطالعه درباره حرص و طمع است که تا به حال برای تلویزیون نوشته شده است، همتراز با The Treasure of Sierra Madre. و فصل هفتم پرسرعت، پس از ده ها ده ها سخنرانی در مورد وفاداری، با یکی از ویرانگرترین خیانت های تاریخ به پایان می رسد. نمی توانم بگویم The Shield سریال سختی برای تماشا است. در واقع بسیار تماشایی و سرگرم کننده است. اما تا زمانی که آمادگی پذیرش این موضوع را نداشته باشید که مردم اساساً فاسد و خودخواه هستند، احتمالاً قدردان آن نخواهید بود. مانند بسیاری از رمانهای خوب، تصویری غیرمعمول و تاریک از مردم ارائه میکند که با پیشنهادهای تلویزیونی آرامشبخش بسیار فاصله دارد.
The Shield درام ظریف را با اکشن سریع ترکیب میکند: تماشای آن جذاب است. فقط به خاطر خشونت، رابطه جنسی، لحظات سرد و بد، بلکه به خاطر زندگی عمیق درونی هر شخصیت، آنقدر خوب ترسیم شده و آشکار شده است که تقریباً فکر می کنیم آنها را بهتر از خود یا دوستان و اقواممان می شناسیم. هر اقدام و تصمیمی به صورت ارگانیک وجود دارد. هیچ شخصیتی کاری را انجام نمی دهد که به نظر می رسد خارج از شخصیت یا فقط برای خدمت به طرح است. آنها اغلب کارهای احمقانه ای انجام می دهند، مانند همه ما در زندگی، اما همیشه به انگیزه های ناشی از روانشناسی خودشان. شخصیتها داستان را میسازند، که تغییر خوبی نسبت به داستان سرایی تلویزیونی معمولی است، جایی که اغلب به نظر میرسد شخصیتها، با قلاب یا کلاهبردار، در طرحها و نتیجهگیریهای از پیش تعیینشده قرار میگیرند. در تقابل، فصلهای The Shield بر اساس هر فصل قبلی درست مانند یک رمان است. وقتی سریال در قسمت 89 به پایان می رسد، می دانیم که این تنها نتیجه ممکن برای هر شخصیت بود. بنابراین نیاز به سرمایه گذاری زمان و صبر دارد. در قرن بیست و یکم، تلویزیون سرانجام فهمید که فرمول توئین پیک راهی برای رفتن است، یعنی داستان گویی طولانی مدت. بسیاری از برنامههای تلویزیونی متوسط به سرعت از آن استفاده کردند، مانند Lost، با پیچشهای مضحک آن که بیبرنامهریزی را فریاد میزد، و Prison Break که شروع به تکرار همان طرح در هر فصل میکرد. اما چند برنامه تلویزیونی خوب نیز وجود داشت که درس را به خوبی آموختند: برای مثال The Wire. اما سپر برای من اوج این شیوه جدید ساخت برنامه های تلویزیونی است. حتی اگر کامل نباشد، اما چیزی کمتر از 10 مسخره خواهد بود.
جهت دانلود سریال The Shield 2002 دوبله فارسی بدون سانسور با زیرنویس فارسی چسبیده به پایین این صفحه مراجعه فرمایید.
سپر من را از همان قسمت اول جذب کرد. The Shield کتاب قوانین درام های پلیسی/جنایی را بازنویسی می کند و مطمئناً شبیه هیچ نمایش دیگری مانند قانون و نظم، NYPD Blue، و CSI: Crime Scene Investigation نیست. این نمایش مطمئناً پر زرق و برق نیست و موضوعات مطرح شده در نمایش مانند فساد پلیس، سیاست، مسائل خانوادگی، همجنسگرایی، تجاوز جنسی، اوتیسم و نژادپرستی را کمرنگ نمیکند.
بر اساس رسوایی رامپارت که با آن مواجه شد. دپارتمان پلیس لس آنجلس در اواخر دهه 1990، شیلد بر روی تیم ضربت لس آنجلس تمرکز دارد که از یک کلیسای بلااستفاده در بخش خیالی Farmington به منظور هدف قرار دادن باندهای خیابانی عمل می کند. تیم اعتصاب توسط کارآگاه ویک مکی (مایکل چیکلیس) به همان اندازه مورد ترس و احترام رهبری می شود که از تاکتیک های وحشیانه و همچنین دزدی از مجرمان استفاده می کند، مظنونان را کتک می زند، دیگران را باج خواهی می کند و قتل را سازماندهی می کند. ویک مکی همچنین باید با مسائلی در خانوادهاش از جمله ازدواج متلاشیشدهاش با همسرش کورین مکی (کتی کالین رایان) و دو فرزند خردسالش به اوتیسم برخورد کند. بهترین دوست ویک مکی، شین وندرل (والتون گوگینز) نیز درگیر معاملات مختلف ویک در خیابان است. شین وندرل نیز در اعمال خود بی پروا است و علناً نژادپرست و متعصب است که اظهارات مختلف تحقیر آمیز او نشان می دهد. کارآگاه رونی گاردوکی (دیوید ریس اسنل) برخلاف رفتارهای تهاجمی که سایر اعضای تیم از خود نشان می دهند، آرام، آرام صحبت می کند و رفتاری ملایم دارد. رونی موفق می شود خود را از دردسر دور نگه دارد اما گهگاه در مواقع ضروری به آن می پیوندد. کارآگاه کورتیس "لم" لمانسکی (کنی جانسون) عضله گروه است، اگرچه او شخصیت خوبی دارد و به دوستان خود بسیار وفادار است.
از دیگر اعضای بخش فارمینگتون می توان به افسران گشت دانیل (دانیل) اشاره کرد. دنی) سوفر (کاترین دنت) که در ابتدا یک افسر آموزشی بود اما بعداً به درجه گروهبان ارتقا یافت و افسر تازه کار جولیان لو (مایکل جیس) که بین اعتقادات عمیق مذهبی و اخلاقی و همچنین همجنس گرایی پنهان خود سرگردان است.
همچنین در بخش Farmington شامل کارآگاه پلیس کهنه کار کلودت ویمز (CCH Pounder) است که اغلب به عنوان صدای اخلاقی عقل در بخش دیده می شود و همچنین برای یک نقش رهبری آینده در LAPD آماده می شود. شریک او، کارآگاه هالند "هلندی" واگنباخ (جی کارنز) از نظر اجتماعی ناتوان و از نظر جنسی ناامید است و با وجود اینکه یک کارآگاه باهوش و بسیار توانا است، توسط افسران دیگر مورد تحقیر قرار می گیرد.
بخش فارمینگتون توسط کاپیتان اداره می شود. دیوید آسودا (بنیتو مارتینز) که جاه طلبی های زیادی برای یک حرفه سیاسی دارد و همچنین می خواهد ویک مکی و تیم اعتصاب را به خاطر تاکتیک های وحشیانه و اعمال سوء رفتارشان افشا کند. کاپیتان آسودا ویک مکی را به عنوان "آل کاپون با نشان" می بیند و می خواهد ببیند که ویک مکی از لس آنجلس اخراج شده یا حتی زندانی شده است.
مایکل چیکلیس در حالی که سرسخت ویک مکی از نظر اخلاقی سازش ناپذیر را رهبری می کند، کار بسیار خوبی انجام می دهد. . مایکل چیکلیس بدون شک ستاره سریال است. او پیش از این به خاطر بازی در نقش تونی اسکالی، کمیسر پلیس در اوایل دهه 1990، برای تماشاگران شناخته شده بود. در سرتاسر سریال از جمله جان دیهل، گلن کلوز، مایکل پنا، آنتونی اندرسون، کارل وترز، فارست ویتاکر، لورا هرینگ، فرانکه پوتنته، لوری هولدن، دنی پینو، الکس اولافلین، مارک رولستون، فرانک گریلو، اما محدود به این سریال ظاهر شدند. فرانسیس فیشر، پل بن ویکتور، کرک بالتز، اسکات مکنیری، کن جونگ، کریستن بل، و لوسیندا جنی.
شیلد به دلیل خشونت شدید، محتوای جنسی، مصرف مواد مخدر ممکن است برای همه مناسب نباشد. و تم های بزرگسالان، اما با این وجود تماشای آن برای طرفداران وفادار نمایش اعتیادآور است. فصل آخر همه چیز را به خوبی به هم گره می زند. سپر از نظر جنایی دست کم گرفته شده است، اما با این وجود نمایشی عالی است.